سرد نوش
ماه سلطان
شربت عیونی( شربت آلبالو، زعفران، تکههای آلبالو و دارچین)
ماهِ من یادت میاید از شاخه های البالو دو گوشواره چیدم و دهشتم به کنار گوش هایت؟
تو سلطانِ باغ و بهشتِ منی که چنان پر نشاط به سانِ شراره های خورشید تابستان گرم میتابی و پر نشاطی،
بانو جان، ماه سلطان…
به خنکای آبهای گوارای قصر میخوانمت تا دَمی از پسِ رقص زیبایت به خنکای نسیمهای بهاری بنشینی ، آن دم که ساعت شش بار نواخت شهر تو را میخواند تا بتابی و بتابی و بتابی ، صدای پای دخترک رقصانِ شهر می آید…. آن دم که ساعت شش بار نواخت صدای پای دخترک رقصانِ شهر میآید….